در قصهای فوقالعاده نیهیلیستی از خضر، آمده که وارد شهری شد و پرسید قبل از اینکه اینجا شهر باشد، چه بود؟ میگویند که کسی قبلاش را ندیده و تا آدمی بوده، اینجا هم فقط شهر بوده. خضر که کاراکتری مافوق زمان است، میرود، و هزار سال بعد بازمیگردد، و میبیند که آن شهر به برهوت تبدیل شده. از بیابانگردی میپرسد قبل از این که اینجا بیابان باشد، چه بود؟ و پاسخ میگیرد که تا آدم به خاطر آورد، اینجا فقط بیابان بوده. هزارسال بعد که دوباره میرود و میآید، میبیند که محل فوقالذکر، دریاست! از ماهیگیری میپرسد که پیش از دریا، اینجا چه بود؟ و ماهیگیر هم میگوید که تا آدمها بودهاند اینجا فقط دریا بوده!
کاش این اتفاق برای ایران ما نیفتد. کاش هزارسال بعد، وقتی خضر برگشت و از ما پرسید، آیندگان دوران خوب بعد از ما را دیده باشند، و البته هنوز فراموش نکرده باشند که بر ما چه گذشت، و به خضر بگویند: فراموش نکردیم! یادمونه! وضع لجنی بود، ولی به همان سیاق نماند.