دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

یکی از نکاتی که در مورد تاریخ فلسطین معاصر و جنگ دوم جهانی نمی‌دانستم، حضور گروه‌هایی از سربازان استرالیایی در سرزمین فلسطین بود. فصل سوم این کتاب (که چقدر جای ترجمه‌ی فارسی آن خالی‌ست)، بر اساس نامه‌های سربازان استرالیایی در جنگ دوم جهانی نوشته شده و به حضور در فلسطین مربوط است.
https://www.amazon.com.au/Desert-Diggers-Writings-Somewhere-1940-1942/dp/1923004840

کمدین فلسطینی-آمریکایی نوشته بود: چیزی که بیش از همه صهیونیست‌ها را عصبانی می‌کند این است که صداهایی که در دفاع از آزادی فلسطین صحبت می‌کنند، چه‌قدر متنوع، چندنسلی و بینافرهنگی هستند. آن‌ها از این که خیلی‌ها حقیقت را دریافته‌اند و به ما اهمیت می‌دهند متنفرند.  پس لطفاً حمایت خود را با صدای بلندتر و جسورانه‌تر ادامه دهید. ما بسیار سپاس‌گزاریم.
https://twitter.com/jenjajeh/status/1783716392954736750?t=_dPrT8UngC0t6eHzMgWcOw&s=19

وقتی گاز اشک‌آور به سمت شما شلیک می‌شود، احساس خفگی شروع به پایین آمدن از گلو می‌کند. اشک در چشم‌ها جاری می‌شود.  آب‌ریزش بینی.  ریه‌ها می سوزند. سینه درد می‌گیرد. در ۲۵ ایپریل، نیروها در قریه‌ی حوسان، در بخش بیت‌لحم گاز اشک‌آور پرتاب کردند. آن‌ها ابری از گاز سمی ایجاد کردند که فرار از آن غیرممکن است.
در این موقعیت، هر فلسطینی‌ای که به خیابان فرار می‌کند، در خطر شلیک گلوله قرار می‌گیرد، بنابراین، آن‌چه در این لحظه برای فلسطینی‌ها باقی می‌ماند، این است که خود را در خانه‌هایشان حبس کنند، پنجره‌ها را ببندند، و سعی کنند تا زمانی که خشم از بین برود، نفس بکشند. حازم دانا، ۲۷ ساله، نتوانست. در ویدئویی از نانوایی‌ای که در آن کار می‌کرد، صدای سرفه، احتقان و خفگی او از دودهای سمی با اخلاق‌ترین ارتش جهان شنیده می‌شود.  در کالبدشکافی پس از مرگ وی، علت مرگ را خفگی ناشی از دود گازهای خطرناک ذکر کرده‌اند. مرگ بر اثر گاز، که اگر متن عبری را درست فهمیده باشم، سخن‌گوی ارتش اسرائیل آن را به عنوان «خسارت جانبی» توصیف می‌کند.
https://twitter.com/Mistaclim/status/1784530018065953081?t=NluXMfXhVuNJb0lBMf5KIQ&s=19

آن‌چه که در اوکراین جریان دارد، به معنای واقعی کلمه «جنگ» است. هر چند در آن هم متاسفانه غیرنظامیان قربانیان اصلی هستند، اما در دو طرف جنگ، ارتش‌هایی کاملا مسلح و مجهز قرار دارند. اوکراین ارتشی آموزش دیده و مدرن دارد که از سوی اکثر کشورهای جهان مورد حمایت مالی و نظامی و رسانه‌ای‌ست، اما مورد فلسطین کاملا متفاوت است. حتی در حمایت از اوکراین، از گربه های روسی تا ادیبان روسی تا حتی تا تیم فوتبال روسیه مورد تحریم قرار می گیرند اما در فلسطین پس از چند روز کشتار مردم تازه مقامات غربی موضع می‌گیرند که اسرائیل حق دفاع از خود دارد یا در بهترین حالت شورای امنیت خواستار خویشتن‌داری طرفین و اعلان آتش‌بس می‌شود. این‌جاست که باید پرسید این «لعنت به جنگ» واقعاً چه مزخرفی‌ست؟! کدام جنگ؟! آن‌چه در سرزمین‌های اشغالی جاری‌ست، اصلا جنگ نیست، بلکه توحش و نسل‌کشی رژیمی غاصب و مسلح به جدیدترین بمب‌های کشتار جمعی علیه ملتی رنج کشیده و مظلوم است که دهه‌های متمادی، جز سنگ (و دست‌بالا اسباب‌بازی‌هایی که نام آن را موشک می‌گذارند)، ابزاری برای دفاع از خود نداشته است. در فلسطین، اصلا جنگی در کار نیست و هرچه هست تماماً جنایت علیه بشریت است و اگر به هر دلیلی شهامت محکومیت آن را نداریم، بهتر است اَدای حال به‌هم‌زن نایس بودن را درنیاوریم و زبان در کام گرفته و خفه شویم‌‌؛ چرا که وزن‌دهی مساوی، به دو طرف منازعه‌ای که یکی در حال نسل‌کشی و دیگری در حال له شدن است، یا اراجیف و اباطیلی مثل اتخاذ موضع بی‌طرف و یا حتی دعوت طرفین به خویشتن‌داری و محکوم کردن هر دو طرف، کثیف‌ترین، شرم‌آورترین و ضدانسانی‌ترین موضع‌گیری ممکن بوده و حتی از آنی که علنا از اسرائیل حمایت می‌کند پست‌تر و پلشت‌تر است.

I'm sorry, But I wish that each of you who justified the crimes of Zionist settlers anywhere in the world would taste the same agony that the children of Gaza endured, experience the same homelessness and displacement that the children of Gaza experienced, feel the same shattering of the bodies of mothers, fathers, sisters, and brothers that the children of Gaza endured, and undergo the same pain of surgery without anesthesia and unconsciousness that the children of Gaza endured.

آره. دقیقا. جنگ یعنی همین. یعنی مجبور باشی شب کنار جنازه‌ی متعفن شده‌ی سرباز دشمن بخوابی، چون اگر جابه‌جا بشی ممکنه دیده بشی و مورد هدف قرار بگیری، و جنازه رو هم نمی‌تونی تکون بدی چون هم‌رزمان شریف‌اش زیرش مین گذاشتند. نه، هیچ انسان نرمالی نمی‌تونه طرفدار چنین چیزی باشه. اما هیچ انسان نرمالی، تحمل نمی‌کنه که یک‌سری سگ‌صفت، با کثافت و رذالت و جنایت و دنائت هر کاری که دل‌شون خواست، بکنند. هیچ جنگی مقدس نیست، اما این تحمل نکردن مقدسه. ولی توی مغرت جز مدفوع سگ چیزی نیست و از درک این تفکیک، کاملا عاجزی.

آخه بی‌شعور، جوان‌های غزه هم مثل تمام جوان‌های دنیا دوست داشتند که در دانشگاه درس بخونند، یک رشته هنری و ورزشی رو دنبال کنند، در نوجوانی عاشق بشن و به معشوق گل هدیه بدن، شب‌ها فوتبال و فیلم و کلیپ تماشا کنند و دنبال آرزوها و لذت های خودشون باشند، اما غاصب‌های قصاب بلایی بر سرشون آوردند که چاره‌ای جز زندگی پر استرس در تونل‌ها و جنگیدن نمی‌بینند. همین‌ها شدند حماس. همین‌ها هستند بچه‌های قسام. به من بگو مگه حماس از آسمون افتاده پایین؟ حماس همین کودک بازمانده‌ایه که همه عزیزان‌اش رو در تجاوز اسرائیل از دست داد. و از همین امروز به چیزی جز انتقام فکر نمی‌کنه و فکر و خیالی جز آسیب زدن به دشمن ضدبشری جنایت‌کار نداره. حماسِ امروز همون کودک‌های آسیب دیده جنگ بیست و دو روزه‌ی سال دوهزار و هشته که حالا بزرگ شده و در تونل‌های زیرشهر مشغول آماده شدن برای گرفتن انتقام جان عزیزانشه. شعورت به فهم این‌ها می‌رسه؟ نه. فهم، یک مقدماتی از توانایی ذهنی می‌خواد، که ظاهراً فاقدشی.

مردک، اون بیمارستان و کمپ آوارگان بود که رژیم صهیونسیتی با موشک زد و اعلام کرد مهمات حماس داخل‌اش مخفی شده بودند! شما پفیوزهای صلح‌طلب می‌گید باید با چنین حیوانات جنایت‌کاری صلح کرد، چون جنگ بد است و زشت است و زن و بچه‌های مردم کشته یا از کمر فلج یا موجی خواهند شد. درحالی که می‌گید به گروه مبارز منطقه‌ای که هشتاد ساله این‌چنین مورد تجاوز و توحش قرار گرفته نباید اسلحه داد، تا دست‌اش خالی بمونه تا مجبور بشه به متجاوز بگه بفرمایید داخل قربان، به ما تجاوز کنید و هرچی می‌خواید بردارید. بفرمایید داخل و همون کثافت‌کاری‌هایی سال‌ها پیش در تل‌زعتر و دیریاسین و کَپَرقاسم و قانا و صبرا و شتیلا انجام دادید رو در غزه هم تکرار کنید. تو این رو می‌خوای، چون سگی هستی که حتی نفس‌اش هم نجسه.

مظفر النوابزمانی، زمانی نوشته بود: البوصلة التی لا تشیر إلى فلسطین مشبوهة. که یعنی: قطب‌نمایی که سوی فلسطین نشانه نرود، مشکوک است.
جنایت‌کاری کثافت‌های شهرک‌نشین به قدری گسترده شده، که برام شده معیار ارتباط/عدم ارتباط آدم‌ها. گفته میشه به طور میانگین همه‌ی مردم غزه، ۲ دوست، عزیز، و آشنایی دارند که کشته شده. اما این طرز درست بیان‌اش نیست. باید درصد جهانی‌اش هم گفته بشه. باید ما رو هم حساب کنند‌. مایی که آشنای عرب‌زبان فلسطینی داریم که داغ‌دار عزیزان‌شون شده‌اند. مایی که جان‌هامون داخل غزه‌اند، و می‌لرزیم که هیچ راه ارتباطی‌ای باهاشون نیست.
از یک طرف باید در برابر عقل تسلیم بود تا به نفرت افسار بزنه، و از یک طرف همون عقل میگه الاغ، افسار من رو می‌خوای چه کنی؟ تو که به هر حال نمیتونی کوره‌ی آدم‌سوزی درست کنی و همه شهرک‌نشینان رو بریزی داخل‌اش. پس با خیال راحت فانتزی‌اش رو بساز. آرزو می‌کنم همه شهرک‌نشین‌ها داغدار بشن، خونه‌هاشون رو از دست بدن، برای پیدا کردن نان هم رو بکشن، تمام فرهنگ و ادبیات و میراث تاریخی متعفن‌شون از بین بره، و به گدایی بیفتند.

اشک شوق برای پایان این کابوس طولانی، روح‌خراش، هولناک و باورنکردنی. «عشرون عاماً و أنا ابحث عن أرض و عن هویة!/ أبحث عن بیتی الذی هناک!/ عن وطنی المحاط بالأسلاک!/ أبحث عن طفولتی!/ وعن رفاق حارتی!/ عن کتبی! عن صوری!/ عن کل رکن دافئ و کل مزهریة!»