دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

۵۹ مطلب با موضوع «کثافت و نجاست و دنائت» ثبت شده است

ناجی الکعبی را هم به دیار باقی فرستادند! کمتر از پنج سال لازم بود تا آنانی که جوانان عراقی را سلاخی کردند، مثل سگ بمیرند. کمتر از عمر متوسط یک سگ.

  • ۱۶ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۰۱

حجم کثافت و رذالت و دنائت به قدر آن سیلی‌ست که کشتی نوح را شناور کرد.

  • ۱۲ بهمن ۰۲ ، ۱۱:۴۳

در نظم فئودالی، و حتی عقب‌تر از آن، در نظم فرعونی، حداقل دانسته‌ای وجود دارد که حاکم، هرکاری بکند، کاری نمی‌کند که خودش هم گرفتار شود. در ادبیات خودمان هم که ضحاک قله‌ی پلیدی‌ست، جوان‌ها را می‌کشد تا خودش زنده بماند، و البته به یک معنا قابل درک است.

یکی از مصادیق ظلم غیرقابل فهم اما، آلوده کردن هواست. هوای شهری را با گوگرد و اسید و هزار ماده‌ی کشنده آلوده کنی که خودت و خانواده‌ات هم دارید در همان شهر زندگی می‌کنید، قابل درک نیست. ضحاک، اگر هم ضحاک بود، عقل بقا داشت. اما این‌ها به مرگ‌ زودرس حودشان هم اهمیتی نمی‌دهند. چون اساسا حیات برایشان حائز اهمیتی نیست. خب، این «پوچ‌گرایی حاکمان» هم ظلم غیرقابل فهم دیگری‌‌ست.

  • ۰۹ بهمن ۰۲ ، ۰۸:۵۷

حکومت پوچ‌گرای مذهبی مخالفانش را هم دچار پوچی‌ کرده: تظاهرات فایده ندارد. خشونت هم فایده ندارد. خراب‌کاری فایده ندارد. حمله خارجی هم فایده ندارد. پارلمان فایده ندارد. خودمختاری هم فایده ندارد. رأی فایده ندارد. اسلحه هم فایده ندارد. هیچ‌چیز هیچ فایده‌ای ندارد، و هیچ‌چیز قابل تغییر نیست و همه‌چیز بن بست است. و جالب این است که هم‌زمان برای جوان اعدام شده غصه می‌خورند! در حالی که نقش کسی که قرار است اعدام شود را گرفته‌اند، چون بن‌بست‌ترین حالت برای آن کسی‌ست که منتظر است فردا اعدامش کنند. یک اعدامی خودخواسته چرا باید غصه‌ی یک اعدام‌شده را بخورد؟

  • ۰۴ بهمن ۰۲ ، ۰۱:۱۰

ای کسی که در آینده زندگی می‌کنی و این مطالب مورد ارجاع پایان‌نامه‌ات هست! 

لطفا درک کن که این‌ها فقط عدد نبودند!

  • ۲۹ دی ۰۲ ، ۱۱:۲۱

مملکت که از دست رفته و دین که به صلیب کشیده شده، اما درد این نیست. درد، این هم نیست که مسجد را خر تصاحب کرده و دانشگاه در سیطره دلقک است. درد این است که دلقک‌ترین‌ها دانشگاه را تصاحب کرده‌اند. یعنی اگر بیرون جست‌جو کنی، دلقک‌تر از او نیابی!

  • ۲۹ دی ۰۲ ، ۱۰:۴۳

مشغول بوده‌ای به درس و بدبختی‌های خودت، چای می‌ریزی تا برای استراحت چرخی در تلگرام بزنی، که می‌بینی باز گوشه‌ای این مملکت خراب شده، عده‌ای بهایی را گرفته‌اند. به یاد رفیق بهایی‌ات می‌افتی. پیامی می‌دهی، پاسخی نمی‌دهد. خودت را قانع می‌کنی که شاید به اینترنت دسترسی ندارد و آنلاین نشده. پس تماس می‌گیری. برنمی‌دارد. برای آرام کردن خودت، فرض می‌کنی گوشی در حال شارژ و خودش جای دیگری‌ست. می‌گذرد و خبری نمی‌شود؛ از دوستان مشترک پرس‌و‌جو می‌کنی که خبری دارند یا نه. اخبار ضد و نقیض است، و تو می‌مانی و استرس و اضطراب و فکر کردن به انواع سناریوها. در حالی که مطلقا هیچ کاری هم از تو ساخته نیست. یعنی چه که ما در سال 2024 همان‌قدر استرس داریم که خانواده‌های لهستانی در 1942 استرس داشتند که هر لحظه ماموران گشتاپو در خانه‌ی کدام یهودی را با لگد باز خواهند کرد؟ به خدا هیچ جای دیگری از این دنیا چنین شرایطی حاکم نیست. در هیچ جای تاریخ و دنیا حکومتی حاکم نبوده و نیست که این‌چنین جامع بدی‌ها بوده باشد: ظلم به‌ علاوه‌ی وقاحت به‌ علاوه‌ی خیره‌سری به‌ علاوه‌ی شرم‌آوری به‌ علاوه‌ی بی‌حیایی به‌ علاوه‌ی بی‌عرضگی به‌ علاوه‌ی بی‌سوادی به‌ علاوه‌ی تحجر به‌ علاوه‌ی ضعف به‌ علاوه‌ی حقارت به علاوه‌ی عقب‌ماندگی به‌ علاوه‌ی سادیسم به‌ علاوه‌ی پوچ‌گرایی به‌ علاوه‌ی بت‌پرستی به‌ علاوه‌ی ماکیاولیسم به‌ علاوه‌ی زن‌ستیزی به‌ علاوه‌ی طبیعت‌ستیزی به‌ علاوه‌ی زندگی‌ستیزی به‌ علاوه‌ی علم‌ستیزی به‌ علاوه‌ی عقل‌ستیزی به‌ علاوه‌ی قلدری به‌ علاوه‌ی توسری‌خوری به‌ علاوه‌ی خریت به‌ علاوه‌ی منفعت‌طلبی...لعنت. لعنت. آخر چقدر باید گرفتار رذالت بود که از بقای این همه کثافت و نجاست و دنائت دفاع کرد؟

 

  • ۲۲ دی ۰۲ ، ۱۹:۰۰

دو سال پیش، هواپیمای جمعی از فرزندان این سرزمین در آسمان تهران سرنگون شد، و خون این اختران بر رخ شب چکید؛

تو را صدا کردم
سکوت بود و نسیم که پرده را می‌برد.
در آسمان ملول، ستاره‌ای می‌سوخت،
ستاره‌ای می‌رفت،
ستاره‌ای می‌مرد! (فروغ)

۱_ هیچ دلیلی، در هیچ زمان و در هیچ مکان، نمی‌تواند وقوع «عملیات تروریستی» را توجیه کند. 
۲_ حادثه را مرور کنیم: پهپاد کشور X از کشور Y وارد حریم هوایی کشور Z شد و مقامی رسمی از کشور T را ترور کرد. اگر جای X هر نامی جز ایالات متحده آمریکا بگذاریم، صدای اعتراض‌های مشمئز کننده‌ و تهوع‌آور سازمان‌های بین المللی و حقوق بشری گوش فلک را کر خواهد کرد. 
۳_ با این همه اما، تردیدی ندارم که دنیای بدون سلیمانی -برای ذره‌ای هم که شده- جای بهتری‌ست. شاید باید گفت «یادش گرامی»؛ اما راهش پر رهرو مباد!

  • ۱۳ دی ۰۰ ، ۲۳:۵۸