کثافت و نجاست و دنائت (۱)
مشغول بودهای به درس و بدبختیهای خودت، چای میریزی تا برای استراحت چرخی در تلگرام بزنی، که میبینی باز گوشهای این مملکت خراب شده، عدهای بهایی را گرفتهاند. به یاد رفیق بهاییات میافتی. پیامی میدهی، پاسخی نمیدهد. خودت را قانع میکنی که شاید به اینترنت دسترسی ندارد و آنلاین نشده. پس تماس میگیری. برنمیدارد. برای آرام کردن خودت، فرض میکنی گوشی در حال شارژ و خودش جای دیگریست. میگذرد و خبری نمیشود؛ از دوستان مشترک پرسوجو میکنی که خبری دارند یا نه. اخبار ضد و نقیض است، و تو میمانی و استرس و اضطراب و فکر کردن به انواع سناریوها. در حالی که مطلقا هیچ کاری هم از تو ساخته نیست. یعنی چه که ما در سال 2024 همانقدر استرس داریم که خانوادههای لهستانی در 1942 استرس داشتند که هر لحظه ماموران گشتاپو در خانهی کدام یهودی را با لگد باز خواهند کرد؟ به خدا هیچ جای دیگری از این دنیا چنین شرایطی حاکم نیست. در هیچ جای تاریخ و دنیا حکومتی حاکم نبوده و نیست که اینچنین جامع بدیها بوده باشد: ظلم به علاوهی وقاحت به علاوهی خیرهسری به علاوهی شرمآوری به علاوهی بیحیایی به علاوهی بیعرضگی به علاوهی بیسوادی به علاوهی تحجر به علاوهی ضعف به علاوهی حقارت به علاوهی عقبماندگی به علاوهی سادیسم به علاوهی پوچگرایی به علاوهی بتپرستی به علاوهی ماکیاولیسم به علاوهی زنستیزی به علاوهی طبیعتستیزی به علاوهی زندگیستیزی به علاوهی علمستیزی به علاوهی عقلستیزی به علاوهی قلدری به علاوهی توسریخوری به علاوهی خریت به علاوهی منفعتطلبی...لعنت. لعنت. آخر چقدر باید گرفتار رذالت بود که از بقای این همه کثافت و نجاست و دنائت دفاع کرد؟
- ۰۲/۱۰/۲۲