بازنگری دینی (۶)
لجبازی شیعه با جامعهی مدرن فقط به فروکردن احکام شریعت محدود نمیشود. باید نسخه بنجولی از مناسبتهای تقویمی هم درست میکردند، و برای این کار، به سبک شریعتی، هر چیزی که معادل غربی دارد را از چهارده معصوم استخراج کردند، که ظرفیتش را نداشت. که نتیجهش این شد که زینب را به پرستار ربط بدهند، که هیچوقت پرستاری نکرد! در صدر اسلام بودند زنانی که در جنگهای پیامبر واقعا فعل پرستاری را انجام داده باشند، اما اصرار بر این بود که فقط از این چهارده معصوم به علاوهی دو علیالبدل استفاده شود. حتی جانبازی هم به عباس نمیخورد، چون فقط برای چند دقیقه مجروح بود، و این هیچ تناسبی با زندگی کسی که باید یک عمر معلولیت حاصل از جنگ را تحمل کند، ندارد. اما در جایی که ظرفیت وجود داشت هم انتخابهای بیجا انجام شد. اسارت، با اغماض به موسی کاظم میخورد، نه به سجاد. کدام اسیر جنگی این اجازه و آزادی را دارد که در برابر فرماندهی کل قوای طرف مقابل سخنرانی کند؟ کاظم هم نیاز به اغماض دارد چون اسیر جنگی نمیتواند زندگی نرمال داشت باشد، ولی آن حضرت داشت. حتی روز مرد هم متناسب با علی نیست وقتی خود پیامبر هست، مخصوصا وقتی علی در موقعیتهای مختلف به مردم یادآوری میکرد که محمد از همهی ما مردتر بود! اما با همهی این اوصاف، همهی این کاراکترها یک داستان از خودشان دارند. فاطمهی معصومه همان را هم نداشت! دختری که شوهر نکرد، یک داستان نیست. که البته همان هم قابل اعتناء نیست، چون هویت شوهرش ثبت تاریخی نشده، نه اینکه مجرد بودنش ثبت شده باشد. عفت و حیا هم یک داستان نیست. چون کار خارقالعادهای نیست. هر بزرگزادهای محکوم به رعایت حریمهایی بالاتر از میانگین جامعه بود.
هرچه نیاز حکومت به تورم مناسک بیشتر شده و متعاقبا این مناسبتها را پررنگتر میکند، فقر و فقدان داستانشان واضحتر میشود. و این برعکس عمل کرده، چهره و وزن کاراکترشان را تضعیف میکند. در واقع به شیعیان باید گفت: خودتان به درک! برای حیثیتشان هم که شده، شخصیتهای دینی خود را راحت بگذارید!
- ۰۲/۱۲/۱۰