باز هم ایران
برداشت من این است که مادر گرامی خانم مهسا امینی، عامدانه بسیار دقت دارند تا از به کارگیری کلمهی «ایران» در متونی که مینویسند احتناب کنند. در همین استوری اخیرشان برای روز زن هم از تعبیر «دختران این سرزمین» استفاده کردند. «ما» مهسا امینی را خواهرمان میدانستیم و میدانیم. خانوادهی گرامی امینی هم برادر و خواهر عزیز «ما» هستند. رایجترین تعبیر دربارهی مهسای عزیزمان هم این بود که توسط مهندس موسوی، «دختر ایران» نامیده شد. اینکه ایران به خاطر مهسا بر خود لرزید و چنان خروشید که هنوز از آن امید و نوید میگیریم، نشانهی روشنی از این واقعیت است که مهسا دختر ایران بود. در هیچ کشور دیگری به خاطر مهسا امینی کسی کشته شد؟ کسی باتوم خورد؟ کسی زندانی شد؟ کسی شکنجه شد؟ کسی چشمی از دست داد؟ کردهای ترکیه به سوی شما آمدند؟ کردهای عراق چطور؟ یا حتی کردهای سوریه؟ نه! «ما» بودیم که نامها و چهرههای زیبایی را پس از مهسا و به خاطر اعتراض به برخوردی که با او شده بود، از دست دادیم. داغهایی که همیشه تازه است: حدیث، نیکا، مهسا (موگویی)، سارینا، محمدرضا، ابوالفضل و بقیهی پسرها و دخترهایی که لازم نیست یادآوری کنم. «ما»یی که دلمان برای مهسا خون شد، مردان و زنان «این سرزمین» نیستیم خانم امینی. ما، مردم «ایران»یم. چرا از این نام میترسید؟ ریشهی «مهر»ی که به فرزند شما وجود داشت، و دارد، فقط ایران است.
- ۰۳/۱۲/۱۹