در پس صد روز
این صدا بیش از حد تاریخیست. از گذشتههای دور. برای آنهایی خوانده شده که در ۱۲ آگوست ۱۹۶۷ در اردوگاه تلزعتر کشته شدند. اما مگر تصادفیست؟ مگر تصادفیست که شیمون پرز که آن روزها هنوز جایزهی نوبل صلح را نبرده بود، فرمان کشتار تلزعتر را داده است و ۴۷ سال بعد رییسجمهور اسراییلی باشد که هنوز فلسطینی میکشد. این صدا تاریخیست اما دربارهی فلسطین همیشه میتوان از کشتار حرف زد. دهها سال است که فلسطینی میکشند تا فلسطینیها تمام شوند اما فلسطین، مقاوم و پابرجا ایستاده. سرزمین انقلاب سنگ، سرزمین کودکانی که بزرگ نمیشوند، سرزمین خانههایی که برای ویران شدن ساخته میشوند. دیروز تلزعتر بود و دیریاسین و کَپَرقاسم و قانا، صبرا و شتیلا و امروز هم غزه است. اینها تازه نیست، فقط وقاحت جهان است که بیشتر شده. تصویرهای مخابره شده، ملتی را نشانمان میدهند که با قهوهی عصرگاهی، آتشبازی بمبها را در غزه تماشا میکنند، از پیامکهایی که قبل از بمبها به خانهها میرسد، از تمدن خونریز در حفاظ ارتش دفاعی و از چتر آهنین و از آن حرامی، «آقای نتانیاهو». آری، غزه را بدون تفنگهایش محاصره کردهاند، اما از خاک این غزه سرانجام روزی تفنگها دوباره خواهند رویید و همصدا با این صدای تاریخی خواهیم خواند: «برگیر تفنگ شهیدان به خاک افتاده را!»
[در ۱۲ آگوست ۱۹۶۷ ارتش اسراییل با فرمان شیمون پرز، با همدستی فالانژیستهای راستگرای لبنانی وارد اردوگاه آوارگان فلسطینی در جنوب شرقی بیروت شدند و تعداد زیادی از فلسطینیهای ساکن اردوگاه را به قتل رساندند. بعدها برخی سربازان اسراییلی در مورد وحشیگری فالانژیستها تحت حمایت ارتش اسراییل شهادت دادند. آنها شهادت دادند که فالانژیستها فلسطینیها را زنده سر بریدند و مثله کردند]
- ۰۲/۱۰/۲۶