دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

زباله‌دانی تاریخ

يكشنبه, ۱۶ دی ۱۴۰۳، ۰۷:۵۰ ب.ظ

بیش از چهار سال گذشته، اما من هنوز ندیده‌ام کسی محمدرضا شجریان را با پیش‌وندهای «شادروان»، «مرحوم»، «زنده‌یاد» و یا پس‌وند «فقید» نام ببرد؛ گویی آن استاد بزرگ، هرگز نمرده است. خب، معلوم می‌شود که تعبیر آقای پیرنیاکان درباره‌ی جایگاه هنرمند و سیاست‌مدار در میزبانی و میهمانی تاریخ درست بوده است؛ اما تبصره‌ای دارد. محمدرضا نیکفر ۱۵ سال پیش در مقاله‌ای با عنوان «سختی قضاوت تاریخی درباره‌ی حزب توده ایران» نوشته بود که ما فهمیدیم «تاریخ زباله‌دان ندارد»؛ اما به نظر من شاید تاریخ، زباله‌دانی نداشته باشد که کسی را بتوان به آن انداخت و از او خلاص شد، اما همچنان که «آشغال‌های دوست‌داشتنی» نشان‌مان داد، زباله‌دانی هست، و آن دقیقا همین‌جاست که خلاصی از آن امکان ندارد. ما آدم‌های ضعیف و زیر متوسطی که با خط‌های وسط دنیا مبارزه‌ی دائمی برای صعود داریم، در زباله‌دان تاریخ به دنیا آمده‌ایم، مدتی زندگی می‌کنیم، سپس خواهیم مرد و در نهایت دفن خواهیم شد. حالا این‌که میزبان این زباله‌دان، هنرمند است یا سیاست‌مدار، دیگر فرق چندانی ندارد استاد عزیز. وگرنه چرا خود شما یک «پیام نسیم» دیگر برای ما نساختید که تعفن این زباله‌دانی، کمتر مشام‌مان را بیازارد؟

  • ۰۳/۱۰/۱۶

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">