بضاعت نیاوردم الا امید
در سال ۲۰۲۴ که قدمهای سنگینی بر دل غمگین ما گذاشت و «رفت و گذشتن او یک عمر گذشت»، روزهای بسیار سختی را گذراندیم و افسوس که بیفایده فسرده و فرسوده شدیم. و تلختر از همه آنکه این حجم از جنایت و خباثت و دنائت و کثافت و نجاست و رذالت از پیش چشم ما گذشت و آنهمه تذکر و تنبه و تأمل و تشکل و تفکر هنری و فلسفی و ادبی و... به هیچ کار نیامد. مطلقا به هیچ کار نیامد تا جلوی فاجعهی غزه را بگیرد: «پس امید من کجاست؟ چه کس آن را برایم پیدا میکند؟» (عهد عتیق، رسالهی «ایوب»، فصل ۱۷، ۱۴-۱۳) اما فردا هم روزیست و ما هم «رویایی داریم» که از همهی این دردها و رنجها بزرگتر است! به قول آن فیلسوف ریشو: «وضعیت ناامیدکنندهای که در آن به سر میبریم، مرا سرشار از امید میکند!»
در سال جدید امید است که خداوند همهی ما را آدم بکند.
نه یوسف که چندان بلا دید و بند
چو حُکمش روان گشت و قدرش بلند،
گنه عفو کرد آلِ یعقوب را؟
که معنی بوَد صورتِ خوب را
ز لطفت همین چشم داریم نیز
بر این بیبضاعت ببخش ای عزیز
کس از من سیهنامهتر دیده نیست
که هیچم فعالِ پسندیده نیست
بضاعت نیاوردم الّا امید
خدایا ز عفوم مکن ناامید...
- ۰۳/۱۰/۱۲