دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

درس تواضع و فروتنی

جمعه, ۲۹ تیر ۱۴۰۳، ۱۰:۴۵ ب.ظ

از متفکرین که فقط نباید آرا و نظرات‌شان را آموخت:

ویدئویی هست از نشست InterOccupy که پس از تسخیر وال‌استریت برگزار شده. در آن‌جا یک جوانک بیست‌ساله‌ای مثل امروز من، از پروفسور چامسکی -که در آن زمان هشتاد و سه ساله بوده، می‌پرسد: «می‌توانید اندکی درمورد آنتونیو گرامشی سخن بگویید؟ این‌که اندیشه‌های او چه ارتباطی با این بحث‌ها دارد؟». چامسکی لبخند پدرانه‌ای می‌زند و دقیقا می‌گوید: «من به گرامشی علاقه‌مندم. او شخصیت مهمی‌ست. او درمورد مسائلی نه چندان دور از مسائل مورد بحث دیوید هیوم سخن گفته است: این‌که نظام‌های قدرت چگونه استیلای فرهنگی پیدا کرده‌اند/هژمونیک شده‌اند. شخصا عقیده دارم کارهایش ارزش خواندن دارند. زمانی که آثار او را می‌خوانم آن‌ها را بیان‌گر خیلی از نکاتی می‌یابم که پیش از این می‌دانستیم. چیز تازه‌ای در آن‌ها پیدا نمی‌کنم. شاید این نکته به عدم توانایی من برگردد. می‌توانید بخوانید و ببینید نظر شما چیست.»

آن‌باری که شرکت در جلسه‌ای با سخنرانی آقای ملکیان میسر هم چنین بود. سخنان ملکیان تا پایان جلسه زمان برد و بعد از آن هم تازه نوبت پرسش و پاسخ بود. سی و سه نفر پرسیدند، ملکیان یک به یک را نوشت و یک به یک را پاسخ گفت. حتی مزخرف‌ترین‌شان را. و طوری هم رفتار نکرد که او مصطفی ملکیان است و ما آدم‌های عادی هستیم. آن‌قدر گرامی بود که مار هم گرامی بدارد و آن‌قدر آموزگار بود که با حلم بسیار، می‌شنید مگر چیزی بیاموزد. و با این‌که تقریبا یک ساعت بیش‌تر هم ماند، اما نه تنها غرولند و شکایتی نبود که حتی یک مرتبه هم به ساعت‌اش نگاه نکرد.

خداوند هردو بزرگوار را برای ما سالم و سلامت نگاه دارد. آمین.

به دولت کسانی سر افراختند/ که تاج تکبر بینداختند (سعدی)

  • ۰۳/۰۴/۲۹