خروج!
بزرگواران پنجاه و هفتی، انقلاب/قیام/براندازی را منحصر در تیم ترور و اسلحه و یا دستکم حضور خیابانی میبینند و اساسا درکی از یک قیام ارزشی ندارند. من فکر میکنم «زن، زندگی، آزادی» بیش از هرچیز یک گسست (یا به تعبیر دینیتر، یک «خروجِ») فرهنگی بود و همین است که رعشه بر بدن و کف بر دهان اسلامگرایان و ایرانگرایان آورده. سِفر خروج. مرور سِفر خروج. هیچ چیز تا این اندازه ضروری نیست.
(به نظرم بهترین تحلیل از وضعیت کنونی جامعه، باید همانی باشد که سلامت در جامعهپلاس توضیح داد. سلامت از ایدهی «بحران ارگانیک» گرامشی استفاده کرد برای تبیین وضعیتی که مابین «دیگه نه» و «نه هنوز» تلوتلو میخورد. همان زمانی که امر کهنه فروریخته و امر نو هنوز سر بر نیاورده. البته سلامت، ریشهی چپ دارد وگرنه میتوانست از «آنومی» دورکیم هم بگوید. اما برخلاف اندیشهی مارکسیستی، تاریخ نشانمان میدهد که لحظهی آنومی/بحران ارگانیک، همانقدر مستعد «رهایی»ست که مستعد «فاشیسم». پس فعلا خیلی خوشحال نباشیم که خبرها خیلی خوب نیست.)
- ۰۳/۰۴/۲۷