دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

دالان رویاها

رهسپار شد، بی‌آن‌که بداند به کجا می‌رود.

سلام خوش آمدید

۲۸ مطلب با موضوع «فقرات فلسطینی» ثبت شده است

یک. به بهانه‌ی آتش‌بسِ ضروری اما ناکافی در غزه، فرصتی دست داد تا گفته‌ها و نوشته‌هایم درمورد مناقشه‌ی سرزمین فلسطین و غده‌ی سرطانی حاکم بر آن را بازبینی و بعضا جمع‌آوری کنم. دیدم که نه فقط من، که «بهتر از من صدهزار» (همه‌ی اعضای جامعه‌ی آرزومندانِ آزادی فلسطین از تبعیض و تعدی و ترور، صرف نظر از عقیده، نژاد و حنسیت) از فلسطین گفته‌اند، برای فلسطین نواخته‌اند و با فلسطین خوانده‌اند. و با این‌همه، رژیم صهیونیستی عاملیت همه را خرد کرد: «می‌کشیم و هیچ غلطی هم نمی‌توانید بکنید.» (اصلا مگر مشابه همین جمله را شخص جناب گالانت صراحتا بر زبان نیاورده بود؟) ما واقعا از این همه مجموعه و موسسه بین‌المللی گردن‌فراز بودیم. اسرائیل همه‌مان را تحقیر کرد و نشان‌مان داد که در صحنه‌ی عمل، هنوز هیچ تفاوت فاحشی با عصر کوروش و اسکندر و آتیلا و چنگیز نداریم.

دو. حال که شور و شیدایی جای خود را به شعور و دانایی داده است، من فکر می‌کنم باید پذیرفت که با یک ارزیابی اکیدا منطقی، هزینه‌ی پیامدهای عملی حمله‌ی هفتم اکتبر (نسل‌کشی و ویرانی تمام غزه و وارد شدن لبنان به نبردی مشابه) بیش از فواید نمادین آن (رسمیت یافتن «دولت فلسطین» در دولت‌های چپ‌گرا مانند نروژ، اسپانیا و ایرلند و ایجاد مانعی موقت در عادی‌سازی روابط دولت‌های غربی و عربی با اسرائیل) بوده است. 

سه. کشتار غزه نگاه من به سیاست خارجی جمهوری اسلامی و «بدنه»ی شبه‌نظامیان اسلام‌گرای تحت حمایت ایران را تا حد قابل توجهی تغییر داد. خب، اکثر آن‌ها صداقت‌شان را با اهدای جان‌شان نشان دادند. دیگر چه کسی می‌تواند چیزی بیش‌تر از آن‌ها طلب کند؟ («‌آن که جیب جان در این سودا درید/ در بهای جان چه می‌خواهد خرید؟») همچنین نفرت‌ام از سیاست‌های دولت‌های غربی در قبال خاورمیانه (از افغانستان تا سعودی و سوریه و فلسطین) دوچندان شد. البته من از قماش اوباش چپ‌نمای محور مقاومتی (فرخ نگهدار، علی علیزاده، احسان فرزانه،‌ امیر خراسانی، میلاد دخانچی،...) نیستم، که ترجیح می‌دهند مردم ایران، افغانستان، فلسطین، عراق، سوریه، یمن و لبنان در لجن فلاکت فرو بروند تا این‌ها با شعار «امپریالیسم‌ستیزی» خودارضایی سیاسی کنند. برای من، «چپ» تلاشی انتقادی بر علیه همه‌ی اشکال گوناگون و متنوع «ستم، سلطه و استثمار» است که هر دم به شکل بت عیاری رخ می‌نمایند و جان و کرامت انسان را به محاق می‌برند.

چهار. برای من، پانزده ماه گذشته بیش از هرچیز تمرین «امید»ورزی بود. فروافتادن‌ها و برخاستن‌ها. شکست‌ها و بازیابی‌ها. ضعف‌ها و ایستادن‌ها. و همه و همه، برای «نرسیدن». آگاه بودن از نتیجه‌ی قطعی «نرسیدن»، امید تو به هرچیزی درون این وضعیت می‌کُشد. و امید واقعی -که شاید نوعی «امید سلبی»ست- دقیقا از درون همین تاریکی‌ِ مطلق است که زبانه می‌کِشد. به هر حال چنان که گرامشی می‌گفت، «بدبینی خرد و خوش‌بینی اراده»، باید معیاری باشد تا خودمان را به گونه‌ای تربیت کنیم که با هر دستاورد خردی هیجان‌زده نشویم و البته فجایع شدید و شنیع نیز ما را از کار نیندازند.

پنج. به قول باکونین: نیمه‌جان، اما هنوز زنده. با روحی بزرگ و شخصیتی بزرگ‌تر.

Do you know what my biggest concern is? It's that this heart turns to stone. Well, if our hearts don't feel compressed and tearful because of all the "human"  beings whose flesh, skin, and bones are in pain, how can we understand that we are STILL ALIVE? b

Poor fascist! The horrific films and images from Rafah depict numerous innocent civilians, including the sick, who have been trapped in burning tents, crying out in pain and pleading for their lives. The sound of the morning call to prayer in Rafah is utterly haunting amidst this tragedy. Can you hear it? Can you? I really dont know How much more must be said for you to TRULY listen

در دنیای کودکی، انیمیشن‌های معاون کلانتر را در برنامه‌ی کودکان نمایش می‌دادند و ما گمان می‌کردیم مگر می‌شود معاون کلانتر در آمریکا تا این پایه خر باشد؟ تا که امروز دیدیم معاون کمیسر در پلیس نیویورک، کاز داتری، که ناظر مرکز عملیات امنیتی پلیس نیویورک است، دارد به بینندگان در تلویزیون می‌گوید از دانش‌جویان تحصن‌کننده کتاب «تروریسم» گرفته‌اند. و تو فکر می‌کنی لابد یک جزوه‌ی آموزشی برای ساخت کوکتل مولوتوف هسته‌ای باشد. اما دانش‌نامه‌ای عمومی انتشارات آکسفورد برای معرفی «تروریسم» را نشان می‌دهد. مادر به خطا، روی جمهوری اسلامی ایران را هم سفید کرده.

دوستان لینک پایین را ببینید. دو ماه پیش و با گذر از ششمین ماه از آغاز نسل‌کشی‌ در غزه، در بمب‌باران یک خانه، زنی باردار همراه همسرش کشته شدند، اما نوزاد آن زن را توانستند زنده به دنیا بیاورند. نام آن نوزاد هانی هانی قشطة بود و در بمباران دیشب در رفح شهید شد. از میان تصویرهای مختلف، این ویدیو را که کمتر از بقیه دردناک بود می‌بینید.
https://www.instagram.com/reel/C6nYewnswAq/?igsh=NXd1NTlxNHUybHE2

چهار ماه از حمله‌ی هفتم اکتبر گذشته و امروز سالگرد قتل رزان النجار بود. پرستار فلسطینی. مادر رزان در مصاحبه‌ای گفته بود رزان پول‌هایش را پس‌انداز می‌کرد، و برای کار امدادگری لوازم می‌خرید. می‌دانید چه شد؟ تک‌تیرانداز هدف گرفته بودش، و گلوله را زده بود به قلب‌اش. از این گلوله‌ها که درون بدن منفجر می‌شوند. 

یکی از نکاتی که در مورد تاریخ فلسطین معاصر و جنگ دوم جهانی نمی‌دانستم، حضور گروه‌هایی از سربازان استرالیایی در سرزمین فلسطین بود. فصل سوم این کتاب (که چقدر جای ترجمه‌ی فارسی آن خالی‌ست)، بر اساس نامه‌های سربازان استرالیایی در جنگ دوم جهانی نوشته شده و به حضور در فلسطین مربوط است.
https://www.amazon.com.au/Desert-Diggers-Writings-Somewhere-1940-1942/dp/1923004840

کمدین فلسطینی-آمریکایی نوشته بود: چیزی که بیش از همه صهیونیست‌ها را عصبانی می‌کند این است که صداهایی که در دفاع از آزادی فلسطین صحبت می‌کنند، چه‌قدر متنوع، چندنسلی و بینافرهنگی هستند. آن‌ها از این که خیلی‌ها حقیقت را دریافته‌اند و به ما اهمیت می‌دهند متنفرند.  پس لطفاً حمایت خود را با صدای بلندتر و جسورانه‌تر ادامه دهید. ما بسیار سپاس‌گزاریم.
https://twitter.com/jenjajeh/status/1783716392954736750?t=_dPrT8UngC0t6eHzMgWcOw&s=19

وقتی گاز اشک‌آور به سمت شما شلیک می‌شود، احساس خفگی شروع به پایین آمدن از گلو می‌کند. اشک در چشم‌ها جاری می‌شود.  آب‌ریزش بینی.  ریه‌ها می سوزند. سینه درد می‌گیرد. در ۲۵ ایپریل، نیروها در قریه‌ی حوسان، در بخش بیت‌لحم گاز اشک‌آور پرتاب کردند. آن‌ها ابری از گاز سمی ایجاد کردند که فرار از آن غیرممکن است.
در این موقعیت، هر فلسطینی‌ای که به خیابان فرار می‌کند، در خطر شلیک گلوله قرار می‌گیرد، بنابراین، آن‌چه در این لحظه برای فلسطینی‌ها باقی می‌ماند، این است که خود را در خانه‌هایشان حبس کنند، پنجره‌ها را ببندند، و سعی کنند تا زمانی که خشم از بین برود، نفس بکشند. حازم دانا، ۲۷ ساله، نتوانست. در ویدئویی از نانوایی‌ای که در آن کار می‌کرد، صدای سرفه، احتقان و خفگی او از دودهای سمی با اخلاق‌ترین ارتش جهان شنیده می‌شود.  در کالبدشکافی پس از مرگ وی، علت مرگ را خفگی ناشی از دود گازهای خطرناک ذکر کرده‌اند. مرگ بر اثر گاز، که اگر متن عبری را درست فهمیده باشم، سخن‌گوی ارتش اسرائیل آن را به عنوان «خسارت جانبی» توصیف می‌کند.
https://twitter.com/Mistaclim/status/1784530018065953081?t=NluXMfXhVuNJb0lBMf5KIQ&s=19

آن‌چه که در اوکراین جریان دارد، به معنای واقعی کلمه «جنگ» است. هر چند در آن هم متاسفانه غیرنظامیان قربانیان اصلی هستند، اما در دو طرف جنگ، ارتش‌هایی کاملا مسلح و مجهز قرار دارند. اوکراین ارتشی آموزش دیده و مدرن دارد که از سوی اکثر کشورهای جهان مورد حمایت مالی و نظامی و رسانه‌ای‌ست، اما مورد فلسطین کاملا متفاوت است. حتی در حمایت از اوکراین، از گربه های روسی تا ادیبان روسی تا حتی تا تیم فوتبال روسیه مورد تحریم قرار می گیرند اما در فلسطین پس از چند روز کشتار مردم تازه مقامات غربی موضع می‌گیرند که اسرائیل حق دفاع از خود دارد یا در بهترین حالت شورای امنیت خواستار خویشتن‌داری طرفین و اعلان آتش‌بس می‌شود. این‌جاست که باید پرسید این «لعنت به جنگ» واقعاً چه مزخرفی‌ست؟! کدام جنگ؟! آن‌چه در سرزمین‌های اشغالی جاری‌ست، اصلا جنگ نیست، بلکه توحش و نسل‌کشی رژیمی غاصب و مسلح به جدیدترین بمب‌های کشتار جمعی علیه ملتی رنج کشیده و مظلوم است که دهه‌های متمادی، جز سنگ (و دست‌بالا اسباب‌بازی‌هایی که نام آن را موشک می‌گذارند)، ابزاری برای دفاع از خود نداشته است. در فلسطین، اصلا جنگی در کار نیست و هرچه هست تماماً جنایت علیه بشریت است و اگر به هر دلیلی شهامت محکومیت آن را نداریم، بهتر است اَدای حال به‌هم‌زن نایس بودن را درنیاوریم و زبان در کام گرفته و خفه شویم‌‌؛ چرا که وزن‌دهی مساوی، به دو طرف منازعه‌ای که یکی در حال نسل‌کشی و دیگری در حال له شدن است، یا اراجیف و اباطیلی مثل اتخاذ موضع بی‌طرف و یا حتی دعوت طرفین به خویشتن‌داری و محکوم کردن هر دو طرف، کثیف‌ترین، شرم‌آورترین و ضدانسانی‌ترین موضع‌گیری ممکن بوده و حتی از آنی که علنا از اسرائیل حمایت می‌کند پست‌تر و پلشت‌تر است.